استخدام خانم ها یا استعمار خانم ها؟!؟
بعضی از زن ها افتخار می کنند که کار می کنند؛ کار نیست، سرکاری است!
شاید کسی مرا به تحجر و مونگولیزم!!! متهم کند اما فکر می کنم مـــادری؛ اصلی ترین وظیفه خانمهاست و این حرف به منزله حذف نیمی از جامعه برای پیشرفت امروز ما نیست بلکه به منزله آن است که وظیفه مهم تربیت نسل بعد را به نیمی از جامعه سپرده ایم!!!!
اندر حکایت استخدام خانم ها یا استعمار خانم ها؟!
یکی می گفت:یک کارگاه صحافی چندین کارگر مرد داشت . با همه آنها تسویه حساب کرد و برای همیشه با کارگر مرد خداحافظی کرد! در عوض چندین کارگر زن برای صحافی گرفت. دلیلش را اگر بپرسید: خانمها با هر شرایط کاری کنار می آیند ولی آقایان نـــه!!!
بخشی از زنان در جامعه ما تمایل دارند بیرون کار کنند. این تمایل گاهی بدلیل اقتصادی ست...
(برای تامین معیشت خانواده؛ دختران یا همسران مجبورند که کار کنند) و یا بدلیل علاقه شخصی ست که بعضی از خانمها با کار بیرونی احساس رضایتمندی بیشتری می کنند یا برای حفظ استقلال مادی!
بعضی هم می گویند این حق زنان است که در مورد کار بیرون از منزل؛ خودشان تصمیم بگیرند و در این مورد،این بنده کمترین حقیر(!!) اعتراض دارم اما آنچه که جالب نیست نوع کاریست که برخی از خانمها در بیرون از منزل دارند!!!!
یکی می گفت:چند کیلومتر از شهر بیرون رفتم تا به نمایندگی فلان خودروساز رسیدم! چند خانم به عنوان کارکنان آنجا مشغول کار بودند که اگر خدای ناکرده در این محیط خلوت؛ آدم ناجوری حضور داشت؛ این خانمها هیچ کاری دستشان نبود!!!
(البته این دوستم خانمها را دست کم گرفته!! وشاید هنوز لنگه کفشی نخورده!!!)
نوعا خانمها شرایط نامطلوب و یا حداقل دستمزد را بهتر از آقایان تحمل می کنند و وقتی چنین خانمهایی را می بینیم ممکن است احساس کنیم که به استعمار درآمده اند تا استخدام!!
شرایط نامطلوب کاری و دستمزدهای بسیار اندک یک بحث است و استفاده ابزاری از خانمها بحث دیگر!خانمهایی هستند که مجبورند و (شاید دوست دارند!) برای حفظ موقعیت شغلی خود؛ آراستگی آنچنانی داشته باشند که مغایر با ارزشهای اسلامی جامعه ماست!!!
بعضی از زن ها افتخار می کنند که کار می کنند؛ کار نیست، سرکاری است!
خیلی جاها هم که برای استخدام کارگر یا منشی زن آگهی می دهد، چهار دلیل دارد:
یکی زن ها بهتر از مردان کار می کنند، دوم بیخطر بودن آن ها نسبت به مردان است؛
زن
اهل اعتصاب و اعتراض نیست. سوم قانع بودن زنهاست که با حقوق کم هم کار می کنند و
چهارم
چشم و ابروی زن است که اگر آقای مدیر خسته شد با خانم منشی هم اختلاطی بکند!!!
خیلی وقت قبل از میدان انقلاب عبور می کردم. خانمی با یک آرایش عجیب و غریب که بیشتر مثل آدم فضایی ها!! شده بود به من گفت: آقا شما!! گفتم: بله !! بنده را می فرمایید!!
گفت:
بله با شما هستم! لطف کنید بیایید اینجا!! جلوتر که رفتم متوجه شدم که عشوه گری
هایش برای جلب توجه من برای خرید کردن عطر و ادکلان بوده...
بنظرم
این دسته از خانمها
دو هدف را همزمان پیگیری می کنند!!
هم فرصت شغلی و هم فرصت همسریابی!!!
شاید کسی مرا به تحجر و منگولیزم!!! متهم کند اما فکر می کنم مـــادری؛ اصلی ترین وظیفه خانمهاست و این حرف به منزله حذف نیمی از جامعه برای پیشرفت امروز ما نیست بلکه به منزله آن است که وظیفه مهم تربیت نسل بعد را به نیمی از جامعه سپرده ایم!!!!
البته این بدین معنا هم نیست که وظایفی را که مختص خانمهاست از آنها بگیریم و یا آن بخش از نخبگان زنان را از فرصتهای شغلی که شایسته آن هستند حذف کنیم؛ بلکه بدین معناست که جاییکه این شایستگی برای آقایان هم هست این موقعیت کاری را به آنها بسپاریم!
چه خوب بود دراین زمان که فناوری اطلاعات گسترش خوبی پیدا کرده؛ دولت و مسئولین برای کار کردن خانمها در منزل؛ ایده های عملی می دادند تا در کنار ایفاء وظیفه مهم مادری؛ از سایر توانمندی خانمها نیز به نحو احسن استفاده می شد!!!
پس نوشت: هر شب آن هنگام که صدای موذن طنین انداز میگردد و تشنگی بر شما غالب گردیده با یاد لب تشنه فرزند رباب پنج بار دعای "امن یجیب ..." به همراه دعای فرج را برای ظهور پدر غریب شیعه و یگانه منجی بشریت قرائت کنیم باشد که به حق خون با نا حق ریخته علی کوچک کربلا ظهور منتقم آل محمد نزدیک گردد...
محتاج دعا با حاجات خیــر روا شده...
من:
بسمه تعالی
جناب آقای محمدحسین سلام
دل نوشته ی زیبایی داشتید. به همین دلیل لازم دیدم چند نکته متذکر شوم:
-1 یکی از شرایط استعمار، اجبار و دیکتاتوری در امر مطبوع است. اینکه زنان بی کار، به استعمار مردان شاغل، درآمده اند به شرطی درست است که عمل استخدام بدون رضایت فرد باشد نه با رضایت و شوق فراوان وی، که حتی حاضر می شود در دور دست ها با حقوق و مزایای پست، به هر فعالیتی پرداخته و شغل مادری را فراموش کند.
-2 فراموش کردن وظیفه مادری نه تنها تحجرگرایی است بلکه مانع پیشرفت و حتی پسرفت اخلاقی، اجتماعی و ... جامعه ی رو به زوال ما می گردد. بر روی تابلویی در دانشگاهمان نوشته بود(به این مضمون که): دانشمندان در دامن مادران پرورش می یابند. خب! جامعه ای که مادران آن حاضر شوند نه تنها وظیفه مادری را به شغلی بی ارزش بفروشند و در قبال آن پشیزی مبلغ، دریافت کنند بلکه عدم حضور خود در جامعه اقتصادی را نوعی تحجرگرایی بشمارند این نگوییم مانع پیشرفت که بهتر است بگوییم باعث پسرفت اجتماعی و درنتیجه پسرفت علمی و درنتیجه پسرفت اقتصادی و درنتیجه زوال جامعه ایرانی است.
و خدا به داد اسلامش برسد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
از دامن زن مرد به معراج می رود.
اما زنی که تمام هم و غمش کارش باشد نه تربیت فرزندی،آیا می تواند کسی را برای معراج تربیت نماید...
زائرالرضا(ع)